بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
كه تاب من به جهان طره فلانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و كلیدش به دلستانی داد
شكسته وار به درگاهت آمدم كه طبیب
به مومیایی لطف توام نشانی داد
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
كه دست دادش و یاری ناتوانی داد
برو معالجه خود كن ای نصیحتگو
شراب و شاهد شیرین كه را زیانی داد
گذشت بر من مسكین و با رقیبان گفت
دریغ حافظ مسكین من چه جانی داد
كه تاب من به جهان طره فلانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و كلیدش به دلستانی داد
شكسته وار به درگاهت آمدم كه طبیب
به مومیایی لطف توام نشانی داد
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
كه دست دادش و یاری ناتوانی داد
برو معالجه خود كن ای نصیحتگو
شراب و شاهد شیرین كه را زیانی داد
گذشت بر من مسكین و با رقیبان گفت
دریغ حافظ مسكین من چه جانی داد
عكس روی تو چو در آینه جام افتاد
كه ,بنفشه ,مسكین ,خوش ,گل ,دوش ,خوش نشانی ,بنفشه دوش ,گفت و ,و خوش ,گل گفت
درباره این سایت